کد مطلب:44096 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:15

گنجینه پرسمان » خانواده و زندگي

خداوند آدم و حوا را آفريد و از آن دو قابيل و هابيل را آفريد و قابيل، هابيل را كشت. عاقبت قابيل چه شد؟ هابيل با چه كسي ازدواج نمود؟

متأسفانه در خصوص عاقبت و سرانجام قابيل اطلاعات دقيقي وجود ندارد؛ از اين رو قضاوت در اين باره مشكل است. از متون ديني و تاريخي استفاده مي شود كه بين هابيل و قابيل در خصوص ازدواج آن ها اختلاف به وجود آمد و جهت رفع اختلافات، مأمور به قرباني شدند. هابيل بهترين گوسفند را قرباني نمود و قابيل مقدار گندمي بي ارزش را براي قرباني آماده ساخت. قرباني هابيل مورد قبول واقع شد و قبولي آن موجب شد كه قابيل نسبت به برادرش هابيل حسد ورزيده، او را به قتل برساند و اين اولين قتلي بود كه روي زمين اتفاق افتاد. بعد از آن كه قابيل برادرش را به قتل رساند، حيران و متحير شد كه با جنازة برادرش چه كند. در همين حال قابيل دو تا كلاغي را ديد كه يكي به ديگري حمله نمود و آن را كشت و سپس زير خاك دفن نمود. قابيل از كلام آموخت كه بايد جنازة برادرش را دفن كند، و جنازه را دفن نمود. در اين هنگام قابيل سخت تحت تأثير قرار گرفت و از ناراحتي ناله بر آورد و روبه روي آفتاب نشست و زانوي خويش را در بغل گرفت.

برخي مورخان ديگر نيز نوشته اند كه قابيل همراه خواهرش از كوه نُود پايين آمده، به سوي يمن رفتند و در آن جا به آتش پرستي پرداخت. برخي مورّخان همچون ابن عباس گفته اند: وقتي قابيل برادرش را كشت، جسد را گرفته، از كوه نود پايين آورد. آدم بدو گفت: برو كه پيوسته در ترس و وحشت خواهي بود و از هر كس ببيني، ايمن نخواهي داشت. از اين پس هر كس از فرزندانش بر او گذر مي كرد، ضربتي بر او مي زد. يك وقت فرزند نابيناي قابيل نزد وي آمد و فرزندش [نوه قابيل] همراهش بود. فرزند به پدر نابينا گفت: اين پدرت قابيل است، او را بزن! كور پدر (قابيل) را زده، وي را كشت. فرزند شخصي نابينا به پدر گفت: پدرت را كشتي! كور دستش را بلند كرده، به فرزند سيلي زد، وي نيز مُرد! پس فرزند نابيناي قابيل گفت: واي بر من كه پدرم را به ضربتي كشتم و فرزندم را به سيلي! از آنچه كه گذشت مي توان استفاده نمود كه عاقبت و فرجام قابيل از شفافيت برخوردار نيست و اصولاً اين گونه مسايل تاريخي ابهام دارد. در خصوص ازدواج هابيل جزوه ارسال مي گردد.